کمبود محبت شدید در نوجوانان

شروع موضوع توسط Nima1381624 ‏13/4/18 در انجمن فرزندپروی

  1. سلام من ی پسر ۱۶ هستم.قبلا افسردگی داشتم به کمک روان شناس و روان پزشک خوب شدم تقریبا ولی چند وقتیه هیشکی بهم محبت نمیکنه حتی بهم نمیگمه دوسم داره حتی مامانم بوسمم نمیکنه خیلی بده خیلی ناراحت میشم. حتی وقتایی میشه ک عصبی میشم و خودمو میزنم لطفا کمک کنید
     
  2. نیاز به محبت دیگران

    نياز به تاييد ديگران يعني اين‌كه نظر شما نسبت به من از اعتقاد خودم نسبت به خودم مهم‌تر است.در ارتباطات انساني، شايد يكي از رضايت‌بخش‌ترين پاسخ‌هايي كه ما از طرف مقابل خود دريافت مي‌كنيم «تاييد» باشد. تاييد ديگران براي هر فرد در روابط اجتماعي از ارزش بالايي برخوردار است.
    در تمام سطوح جامعه بشري، انسان‌ها يكديگر را با توجه به توانايي‌ها و ظرفيت‌هاي شخصي خود، مورد تاييد قرار مي‌دهند و انسان به گونه‌اي مطرح مي‌شود كه تاييد يا عدم تاييد ديگران را با خود به همراه مي‌آورد.

    ما انسان‌ها وقتي با ديگران ارتباط برقرار مي‌كنيم بيشتر مي‌كوشيم تاييد آنها را به دست آوريم. گاهي افراد براي كسب تاييد ديگران ارزش خود را پايين مي‌آورند. برخي مردم آنقدر به نظر ديگران اهميت مي‌دهند و آنقدر از احتمال اين‌كه ديگران (خويشاوندان، دوستان، همكاران و ...) آنها را دوست نداشته باشند، مي‌ترسند كه تقريبا منفعل و بي‌اثر مي‌شوند و نمي‌توانند درباره خود و براي خود تصميم بگيرند و سرنوشتشان را به دست ديگران مي‌سپارند.

    شايد شما هم بسياري از لحظات حال خود را صرف جلب تاييد ديگران مي‌كنيد يا نگران عدم تاييدهايي هستيد كه قبلا با آن مواجه شده‌ايد.

    اگر تاييد در زندگي شما به صورت يك نياز درآمده باشد، بايد براي از بين بردن آن دست به كار شويد، زيرا زماني كه شما فقط جوياي تاييد ديگران باشيد، از دستيابي به آن فقط خوشحال مي‌شويد، ولي اگر به آن احتياج داشته باشيد در صورت به دست نياوردنش از پا درخواهيد آمد. اينجاست كه نيروهاي خودتخريبي به حركت درمي‌آيند؛ چرا كه اگر ديگران شما را مورد تاييد قرار ندهند آن‌وقت شخصيت و روحيه شما، ولو به طور مختصر به حال تعطيل و ركود درمي‌آيد.

    نياز شديد به تاييد شخص ديگر به حد كافي بد است، اما مشكل حقيقي زماني آغاز مي‌شود كه تاييد همه‌كس را براي هر كاري كه انجام مي‌‌دهيم، طالب باشيم.

    اگر شما چنين نيازي داشته باشيد، آن‌وقت است كه با بيچارگي و ناكامي‌هاي زيادي روبه‌رو خواهيد شد. علاوه بر اين يك تصوير فاقد شخصيت و توخالي از خود خواهيد داشت كه حاصل آن، نفي و رد خويشتن است.

    تاييدطلبي تنها بر يك فرضيه استوار است، اين‌كه: «به خود اعتماد نكن، ابتدا نظر ديگران را جستجو كن.» فرهنگ ما، رفتارهاي تاييدخواهانه را به عنوان يك معيار ارج مي‌نهد و آن را تقويت مي‌كند و تفكر مستقل مرسوم نيست، در چنين فرهنگي، تاييدخواهي عامل موثر و مهمي در زندگي شما مي‌شود و باور مي‌كنيد كه قدر و قيمت‌تان دست ديگران است و اگر آنها از تاييد شما خودداري كنند، آن‌وقت هيچ چيز به دست نياورده‌ايد و بدون ارزش هستيد. به اين ترتيب، هر چه بيشتر احتياج به تحسين ديگران داشته باشيد، بيشتر آلت دست آنها خواهيد بود. هر قدمي كه در راه اتكا به خود و بي‌نيازي از تحسين و ستايش ديگران برداريد، گامي است در راه رهايي از تسلط ديگران در نتيجه، به منظور ادامه وابستگي شما به ديگران، چنين اقدامات سالمي از طرف اجتماع به عنوان خودخواهي، بي‌توجهي، بي‌فكري و غيره تلقي مي‌شود.

    تاييد‌خواهي در خانواده

    به طور كلي نياز براي كسب تاييد از ديگران از دوران كودكي در ذهن و ضمير انسان شكل مي‌گيرد و منسجم مي‌شود. كودك به طور طبيعي نيازمند كسب تاييد از والدين است.

    كودكان در سال‌هاي رشد و شكل‌گيري شخصيت‌شان، نيازمند پذيرفته شدن از جانب والدين خود هستند. آنها به طور طبيعي نيازمند كسب تاييد از طرف والدين هستند.

    كودك هنگام بازي، انجام تكاليف يا هر تجربه ديگر، به والدين خود مي‌نگرد و اعمال و حركات خود را با نظر والدينش تنظيم مي‌كند و متاسفانه اين طرز تفكر در اغلب افراد، ماندگار و به عادت تبديل مي‌شود.

    به هر حال، به مرور زمان اگر كودك احساس كند كه بدون اجازه والدين خود نبايد فكر يا عمل كند، آن وقت بذر عصبي بيمارگونه ترديد نسبت به خويشتن در وجود او كاشته مي‌شود.

    در اينجا تاييدخواهي به عنوان يك نياز زيان‌آور و شخصيت‌شكن در مورد بچه‌هايي گفته مي‌شود كه مجبور شده‌اند ابتدا نظر والدين خود را در قبال هر كاري‌ خواستار شوند، البته نه در معناي سالم‌ آن كه نياز كودك به محبت و پذيرش والدين است، چرا كه نبايد احتياج به تاييد را با نياز به محبت اشتباه كرد. فرهنگ ما به كودك مي‌آموزد كه در بيشتر موارد به جاي اعتماد به نظر و قضاوت خود به ديگران متكي باشد: «همه چيز را از مامان يا بابا بپرس« »من چه بخورم؟« »چقدر بخورم؟»، «با كسي بازي كنم؟»، «چه وقت؟»، «كجا؟» و غيره و غيره... بعضي از پدران و مادران به جاي اين كه به فرزندان‌شان ياري دهند تا خودشان شخصا فكر كنند، مسائل‌شان را خودشان حل كنند و به خود اعتماد داشته باشند، بيشتر ميل دارند با آنها مانند مايملك خود رفتار كنند.

    خليل جبران در كتاب پيامبر به روشني به اين نكته اشاره مي‌كند:

    بچه‌ها مال و منال شما نيستند. آنان پسران و دختران زندگي‌اند كه از طريق شما و نه از براي شما به وجود آمده‌اند و هر چند با شما هستند به شما تعلق ندارند. نتايج چنين روش‌هايي در همه كودكان وابسته مشهود است. مادر اين قبيل كودكان داوري است كه همه دعواها را بايد فيصله بدهد و در واقع به جاي بچه فكر، احساس و رفتار كند.

    به طور كلي نياز براي كسب تاييد از ديگران از دوران كودكي در ذهن و ضمير انسان شكل مي‌گيرد و منسجم مي‌شوددر نتيجه خانواده به عنوان مصلحت‌خواهي، وابستگي و نياز به تاييد را در كودك پرورش مي‌دهد. شما نيز هر چند ممكن است نتوانيد همه پيام‌هاي تاييدطلبي را كه در كودكي به شما تلقين شده به ياد ‌آوريد، اما به احتمال زياد بيشتر آنها در سال‌هاي اوليه زندگي‌تان ريشه دوانده‌اند.

    البته در اينجا منظور اين نيست كه تاييد ديگران مهم نيست اما اين تاييد بايد به طور آزادانه به كودك داده شود نه به عنوان پاداش و جايزه در برابر رفتار او. كودك هيچ‌گاه نبايد تشويق شود كه ارزش خود را با تاييد ديگران به دست‌ آورد.

    تاييد‌خواهي در مدرسه

    بچه‌ها وقتي به مدرسه مي‌آيند، وارد مكاني مي‌شوند كه آشكارا به منظور تعليم افكار و رفتار تاييد‌خواهانه بنا شده است. براي هر كاري اجازه بگير، هرگز به نظر خود اعتماد نكن، از جاي خود بلند نشو وگرنه تنبيه مي‌‌شوي. همه چيز از جانب شخص ديگري كنترل مي‌شود و به جاي اين كه به بچه‌ها ياد بدهند چگونه فكر كنند، آشكارا به آنها مي‌آموزند كه فقط به دستورهاي ما عمل كنيد و تفكر مستقل تعطيل! و به اين ترتيب هر دانش‌آموزي كه نشانه‌اي از شخصيت مستقل بروز دهد فورا سر جايش نشانده خواهد شد و قاعدتا دردسرآفرين خوانده مي‌شود. چراكه مسوولان مدارس راه برخورد با كودكاني را كه نياز به تاييد ندارند و مستقلا فكر مي‌كنند، نمي‌دانند و در بيشتر مدارس تاييد خواهي راه موفقيت دانش‌آموز محسوب مي‌شود.

    اگر دانش‌آموزان نظر كاركنان مدرسه را جلب و طبق دستورات آنها رفتار كنند، البته موفق خواهند شد. هنگامي كه شاگرد به مقاطع بالاتر تحصيلي مي‌رسد، معمولا درس تاييدخواهي را ياد گرفته است و وقتي از او سوال مي‌شود كه خيال دارد در دبيرستان چه رشته‌اي را انتخاب كند، پاسخ مي‌دهد نمي‌دانم، شما در اين باره نظر بدهيد.

    انتخاب رشته در دبيرستان براي او مشكل است و اگر ديگران به جاي او تصميم بگيرند، خيلي آسوده‌تر خواهد بود.

    ذهن او بر اثر تكرار چنين خو گرفته است كه در كلاس درس، درباره مطالبي كه به او مي‌آموزند، سوال نكند. در نتيجه طي 12 سال به طور مداوم به او گفته مي‌شود چگونه و به چه چيزهايي فكر كند و درصدد كسب تاييد ديگران برآيد و دائم تاييد ديگران را با موفقيت واقعي خود برابر بداند. در دانشكده نيز اين تلقينات ادامه مي‌يابد.

    تاييدطلبي را از بين ببريد

    شما هرگز نمي‌توانيد همه را خشنود سازيد. در واقع اگر بتوانيد 50 درصد مردم را راضي كنيد، كاملا موفق هستيد بنابراين هرگاه كسي با نظريات شما مخالفت كرد به جاي اين كه آزرده خاطر شويد، توجه كنيد كه با يك تن از آن 50 درصد مخالف روبه‌رو شده‌ايد. شما هر اندازه هم كه بخواهيد با مخالفت روبه‌رو نشويد هرگز نمي‌توانيد از آن بگريزيد. پس اگر مي‌خواهيد از رفتار تاييدجويي خود رهايي يابيد، توصيه‌هاي زير را به خاطر بسپاريد:

    - اگر فكر مي‌كنيد فردي سعي مي‌كند با خودداري از تاييد، شما را زير نفوذ خود بگيرد، اين را به او گوشزد كنيد.

    - بايد قبول كنيد كه برخي هرگز شما را درك نمي‌كنند و چنين موقعيتي هم كاملا پذيرفتني است. شما نبايد بكوشيد ديگران را متقاعد يا وادار به پذيرش حرف‌هاي خود كنيد.

    - به خود اعتماد كنيد و به دنبال آن نباشيد كه ديگران عقايد شما را تاييد كنند. در ضمن سعي كنيد از عذرخواهي بي‌مورد يا از اظهار تاسف بي‌دليل درخصوص آنچه كه گفته يا انجام داده‌ايد، بپرهيزيد.

    - در برابر هر اظهارنظرتان، نظر متقابلي وجود دارد كه كاملا مخالف نظر شماست.

    آبراهام لينكلن در كاخ سفيد راجع به اين موضوع چنين گفته است:

    ... اگر مي‌خواستم همه مخالفت‌ها و حملات خود را بخوانم يا بعضي را پاسخ دهم، ديگر هيچ وقتي براي كار ديگري باقي نمي‌ماند. من نهايت سعي خود را مي‌كنم كه بهترين كار را انجام دهم و تا به آخر در اين راه خواهم كوشيد.


    در این مورد میتونید با متخصصین کانون مشاوران ایران، مشاوره تلفنی/تخصصی داشته باشید
    دفتر قیطریه:
    ۰۲۱-۲۲۶۸۹۵۵۸ خط ویژه